درسته که اختلافات همیشه بوده و طبق خود آیات قرآن، سرمنشاء اختلافات خود الله محسوب میشه و خودش اختلاف و شر رو طراحی کرده، اما این اختلافات نباید برچسب بخورن و محوریت قرار بگیرن.
این برداشت منه، با توجه به تحقیقات تا اینجا در مورد دین، و با توجه به خوندن قرآن تا اینجا.
به همین دلیل نه شیعه بودن درسته، نه سنی بودن درسته. ما باید فقط تسلیم الله باشیم.
سوره انعام (سوره 6)، آیه 65:
قُلْ هُوَ ٱلْقَادِرُ عَلَىٰٓ أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًۭا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًۭا وَيُذِيقَ بَعْضَكُم بَأْسَ بَعْضٍ ۗ ٱنظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ ٱلْـَٔايَـٰتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ
بگو: او تواناست که بر شما عذابی از آسمان یا زمین فرستد یا شما را به اختلاف کلمه و پراکندگی درافکند و بعضی را به عذاب بعضی گرفتار کند بنگر چگونه ما آیات خود را به طرق مختلف بیان میکنیم، شاید مردم چیزی بفهمند.
سوره جاثیه (سوره 45)، آیه 17:
وَءَاتَيْنَـٰهُم بَيِّنَـٰتٍۢ مِّنَ ٱلْأَمْرِ ۖ فَمَا ٱخْتَلَفُوٓا۟ إِلَّا مِنۢ بَعْدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلْعِلْمُ بَغْيًۢا بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِى بَيْنَهُمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ فِيمَا كَانُوا۟ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
و آنها را در باره آن امر دلايلى روشن داديم. و در آن از روى حسد و كينه اختلاف نكردند، مگر آنگاه كه دانش يافتند. خدا در روز قيامت در آنچه اختلاف مىكردند داورى خواهد كرد.
سوره روم (سوره 30)، آیه 32:
مِنَ ٱلَّذِينَ فَرَّقُوا۟ دِينَهُمْ وَكَانُوا۟ شِيَعًۭا ۖ كُلُّ حِزْبٍۭ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ
از كسانى كه دين خود را قطعه قطعه كردند و فرقه فرقه شدند؛ هر حزبى بدانچه پيش آنهاست دلخوش شدند.
سوره شوری (سوره 42)، آیه 13:
شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحًۭا وَٱلَّذِىٓ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِۦٓ إِبْرَٰهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰٓ ۖ أَنْ أَقِيمُوا۟ ٱلدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا۟ فِيهِ ۚ كَبُرَ عَلَى ٱلْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ ۚ ٱللَّهُ يَجْتَبِىٓ إِلَيْهِ مَن يَشَآءُ وَيَهْدِىٓ إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ
از [احكام] دين، آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد، براى شما تشريع كرد و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه در باره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه: «دين را برپا داريد و در آن تفرقهاندازى مكنيد.» بر مشركان آنچه كه ايشان را به سوى آن فرا مىخوانى، گران مىآيد. خدا هر كه را بخواهد، به سوى خود برمىگزيند، و هر كه را كه از در توبه درآيد، به سوى خود راه مىنمايد.
سوره مومنین (سوره 23)، آیات 52 و 53:
وَإِنَّ هَـٰذِهِۦٓ أُمَّتُكُمْ أُمَّةًۭ وَٰحِدَةًۭ وَأَنَا۠ رَبُّكُمْ فَٱتَّقُونِ فَتَقَطَّعُوٓا۟ أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًۭا ۖ كُلُّ حِزْبٍۭ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ
هر آينه اين دين شما دينى است واحد، و من پروردگار شمايم؛ از من بترسيد. پس دين خود را فرقهفرقه كردند و هر فرقهاى به روشى كه برگزيده بود دلخوش بود.
با توجه به همه این آیه ها، من برداشتم اینه که ایجاد فرقه خلاف دستور الله محسوب میشه.
درسته که اختلاف وجود داره. از موضوع حق خلافت بعد از محمد، تا تفسیر آیات قرآن، تا قبول داشتن منابع مختلف روایی در زمینه سنت و حدیث، و اختلافات دیگه.
اما این اختلافات نباید برچسب بگیرن و محوریت قرار داده بشن.
توی قرآن به صورت بسیار شفاف بارها ذکر شده که الله باید در محوریت باشه.
حتی تبعیت از رسول، صرفا به حکم الله معنا پیدا میکنه.
و اینطوری میشه گفت که الله میتونه قرآن رو از بین ببره، اما قرآن نمیتونه الله رو از بین ببره.
در واقع فقط الله هست. هر چی غیر از الله هست، فقط به این دلیله که الله خواسته. و الله قادره به اینکه همه چی رو از بین ببره.
برداشت من به اتکای این آیات:
نه شیعه، نه سنی