Home/Path/Derivation/Knowledge Source

سرمنشاء دانش

نظریه های متفاوتی در مورد نحوه کسب دانش وجود داره. به اون قسمت از فلسفه که در مورد دانش و مفهوم دانستن تحقیق میکنه، اپیستمولوژی، یا معرفت شناسی میگیم.


کسی که کوره، و مزه رو هم درک نمیکنه، میتونه بفهمه گوجه یعنی چی؟

میتونه رنگ قرمز گوجه و شادابیش رو درک کنه؟

میتونه مزه ترش گوجه فرنگی رو وقتی گاز میزنیم متوجه بشه؟

از طرف دیگه، کسی که همه حواس بدنش کار میکنن، میتونه معنی رادیکال رو تجربه کنه؟

میتونه رادیکال رو بو کنه، یا بچشه، یا لمس کنه، با بشنوه، یا حتی رادیکال رو به چشم ببینه؟

سوال اینجاست که وقتی ما میگیم "فهمیدم"، منظورمون چیه؟

اصلا فهمیدنی یعنی چی؟ معنی یعنی چی؟ درک یعنی چی؟

یه بچه که به دنیا میاد، چه اتفاقی براش میفته که بیست سال بعد کلی چیز بلده؟


گروهی میگن ما فقط با تجربه کردن میتونیم بدونیم. به این تجربه گرایی یا امپریسیسم (empiricism) میگیم.

گروهی میگن چیزهایی هست که هیچ وقت نمیتونیم تجربشون کنیم و فقط با فکر کردن میتونیم بدونیم. به این خِرَدگرایی یا راسیونالیسم (rationalism) میگیم.

تجره گراها میگن اگه میخوای چیزی رو بدونی، یا باید بخوریش، یا باید ببینیش، یا بشنویش، یا لمسش کنی، یا اونو بو کنی.

خِرَدگراها میگن یه سری چیزها هست که اگه میخوای بدونیش، باید چشماتو ببندی، و با مغزت زور بزنی. در واقع فکر کنی و فکر کنی و فکر کنی، تا بدونیش.


حالا تو اگه تسلیم الله هستی، یه راه دیگه هم هست برای دانستن، که نصیب همه نمیشه، ولی من باورش دارم:

آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً

به اون حکمت و دانش دادیم

انبیا، 21، 74

قصص، 28، 14

یوسف، 12، 22


پس فعلا یاد گرفتیم که:

یا با حواس فیزیکی و از طریق تجربه دانش کسب میکنیم

یا چشمامونو میبندیم، و فقط با مغزمون دانش جدید کسب میکنیم

یا خالق به بعضی از ماها، دانش میده (این قسمت باور افرادیه که ایمان دارن)